ورود دادستان اصفهان به ماجرای حمله سگ به زن باردار
تاریخ انتشار: ۳ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۹۱۵۹۷
ساعت 24- همسر فرد حادثه دیده حمله سگ از وضعیت نامناسب همسرش و زایمان زودرس کودکش خبر داد و گفت: دادستان اصفهان به دنبال پیگیری پرونده بوده است.
پس از انتشار گزارشهای خبری رسانهها و فعالان شبکههای اجتماعی از حادثه دیشب ملکشهر اصفهان که در آن یک زن باردار و خانواده وی مورد حمله یک قلاده سگ خانگیِ عظیمالجثه قرار گرفت و زمین خوردن این زن باردار باعث مجروحیت و بستری شدنش باردار در بیمارستان شد؛ دادستان اصفهان به صورت ویژه به این پرونده ورود کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علی اصفهانی اظهار کرد: سگگردانی از آن جهت که تهدیدی علیه بهداشت عمومی است و از سوی دیگر میتواند باعث ایجاد مزاحمت و جراحت ناشی از حمله در مردم شود قابل پیگرد قانونی است.
دادستان عمومی و انقلاب اصفهان در تشریح مجازاتهای لحاظ شده در قانون برای این جرائم عنوان کرد: اگر موضوع پرونده تهدید علیه بهداشت عمومی باشد منجر به تعزیر خواهد شد و اگر ایجاد مزاحمت برای مردم نیز تشخیص داده شود قاضی حکم به تعزیر خواهد داد.
وی در پاسخ به این سؤال خبرنگار فارس که آیا در قانون تفاوتی بین ایجاد جراحت توسط انسان یا حیوان وجود دارد، بیان کرد: مواظبت از این که حیوان خانگی مشکلی برای کسی ایجاد نکند بر عهده صاحب آن است و اگر خسارتی ایجاد شود جبران آن بر عهده صاحب سگ است، اما تشخیص مجازات کیفری و تعزیری و این که آیا رها کردن سگ با سوءنیت انجام شده یا خیر برعهده قاضی پرونده است.
اصفهانی افزود: پیش از این به شهرداری و نیروی انتظامی اعلام کرده بودیم که باید از سگگردانی جلوگیری و با آن برخورد کنند و شهرداری موظف است در مکانهای عمومی که احتمال آسیب رساندن سگ به انسان وجود دارد برای پیشگیری از وقوع جرم ممنوعیت ورود سگ را با نصب تابلوهایی اعلام کنند.
دادستان عمومی و انقلاب اصفهان در توصیهای به افرادی که سگ را به عنوان حیوان خانگی نگهداری میکنند، تأکید کرد: از ورود سگ به مکانهای عمومی باید جلوگیری شود، اخیراً چندین مورد حمله سگ به انسان در سطح کشور موجب آسیب به مردم شده و برای پیشگیری از وقوع جرم درخواست میکنم سگ را به مکانهای عمومی نیاورند.
محسن شاهمرادی همسر این زن باردار نیز از پیگیری ویژه دادستانی اصفهان از طریق کلانتری برای صدور دستورات لازم خبر داد.
فارس
منبع: ساعت24
کلیدواژه: حمله سگ وحشی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۹۱۵۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عملیات نظامی ایران با این حرکت عجیب، موفق به پایان رسید /ماجرای شهادت و مفقودالاثری ۱۸ اسیر چه بود؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس تعریف میکند: در عملیات مطلع الفجر به بیشتر اهدافمان دست یافتیم و بیشتر مناطق اشغال شده آزاد شده بود.
آنگونه که فارس روایت میکند، ابراهیم هادی مسئول جبهه میانی عملیات بود. نیمههای شب با بیسیم تماس گرفتم و گفتم: آقا ابراهیم چه خبر؟ گفت: بیشتر مناطق آزاد شده؛ اما دشمن روی یکی از تپههای مهم منطقه انار شدیداً مقاومت میکنه. گفتم: من با یک گردان نیروی کمکی دارم میام. شما هر طور میتونید تپه رو آزاد کنید. هوا در حال روشن شدن بود که با نیروی کمکی به منطقه انار رسیدم. یکی از بچهها جلو آمد و بیمقدمه گفت: حاجی! ابراهیم رو زدن. تیر خورده تو گردنش.رنگ از چهرهام پرید. با عجله خودم را به سنگر امدادگر رساندم. ابراهیم تقریباً بیهوش بود. خون زیادی از گردنش رفته بود؛ اما گلوله به جای حساسی نخورده بود.پرسیدم: چطوری زدنش؟ تعریف کرد: برای حمله به تپه به هیچ نتیجهای نرسیدیم. هر کس چیزی میگفت. همان موقع ابراهیم بلند شد و رفت رو به سمت تپه و با صدای بلند اذان صبح را گفت! ما هر چه گفتیم برگرد، بیفایده بود. با تعجب دیدیم صدای تیراندازی عراقیها قطع شد. اواخر اذان بود که گلولهای شلیک شد و به گردن او اصابت کرد. نگاهی به چهره ابراهیم انداختم. از این حرکت بچهگانه او تعجب کردم. یعنی چرا این کار را کرد؟ساعتی بعد علت کار او را فهمیدم. زمانی که ۱۸ نفر از نیروهای عراقی به سمت ما آمدند و خودشان را تسلیم کردند. یکی از آنها فرمانده بود.
او را بازجویی کردم. میگفت: ما همگی شیعه و از تیپ بصره هستیم. به ما گفته بودند ایرانیهاآتشپرست هستند. گفته بودند به خاطر اسلام به ایران حمله میکنیم؛ اما وقتی مؤذن شما اذان گفت، بدن ما به لرزه درآمد. یکباره به یاد کربلا افتادیم. برای همین دوستانِ همفکر خودم را جمع کردم و با آنها صحبت کردم. آنها با من آمدند. بقیه نیروها را هم به عقب فرستادم. الان تپه خالی است. با تعجب به افسر عراقی نگاه کردم. با پایان عملیات اسرای عراقی را تحویل دادیم. حمله ما در آن محور با تصرف تپه به اهداف خود دست یافت و با موفقیت به پایان رسید. از این ماجرا ۵ سال گذشت. زمستان ۶۵ و در اوج عملیات کربلای ۵ بودیم که رزمندهای جلو آمد و با لهجه عربی از من پرسید: حاجی! شما تو عملیات مطلع الفجر نبودین؟ گفتم: بله. چطور مگه؟ گفت: آن ۱۸ اسیر رو یادتون میاد؟ من یکی از اونا هستم. وقتی چهره متعجب من را دید، ادامه داد: ما به جبهه اومدیم تا با دشمن بعثی بجنگیم. چند روز بعد خبر شهادت و مفقودالاثری همه آن ۱۸ نفر به گوشم رسید.
۲۷۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903616